بایدها و نبایدهای ثبت برند


 

 بایـــــــــــدها

 

ارتباط بصری: به منظور ایجاد یه ساختار، ظاهر و پروفایل آنلاین برای هر شرکت و سازمان، می‌بایست از ابتدا این کار را بصورت حرفه‌ای و با دقت و ظرافت انجام داد. زیرا تصویر هر سازمان از اولین لحظه مشاهده در ذهن کاربران نقش می‌گیرد. پورتال شما، معرف سازمان شماست و هر طراحی سایت شما حرفه‌ای تر و ساده‌تر باشد، تصویر بهتری از سازمان و شرکت شما در ضمیر ناخودآگاه کاربران ثبت می‌گردد. این امر موجب می‌شود تا بصورت حرفه‌ای‌تری نزد آنها تداعی شوید و دید بهتری نسبت به کالا و خدمات شما داشته باشند. اما چطور می‌توان در فضای مجازی ثابت کرد که در فضای حقیقی هم همان‌قدر حرفه‌ای هستید؟
شاید این نکته ساده به نظر برسد، اما تجربه نشان داده که کاربران اینترنت، به ابعاد زیبایی و راحت بودن کار با پورتال، بسیار اهمیت می‌دهند. لذا بهتر است که کلیه کارهای برندینگ خود، از ثبت برند و علائم تجاری تا طراحی وب سایت و طراحی لوگو سازمان‌تان را طوری طراحی کنید که توجه کاربران را به خود معطوف کند. در این راستا می‌توانید از طراحان پورتال و وب‌سایت‌ها کمک بگیرید یا از ابزارهای طراحی وب‌سایت استفاده نمائید.


ارتباط با مخاطبان: معنا دادن به کسب و کارها و ارتباط دائم، ساده و موثر با کاربران، یکی از ابعاد پر اهمیت برندسازی برای شما است. بنابراین بهتر است که قبل از انتخاب محتوای سایت، استراتژی بازاریابی خود را مشخص کنید. این استراتژی می‌بایست نیازها و خواسته‌های مشتریان و کاربرانتان را در نظر گرفته و در مسیر سهولت ارتباطات و افزودن کیفیت آنها باشد.
پس ایجاد یک پروفایل آنلاین برای ارتباط با مخاطبان، فقط طراحی یک وب‌سایت یا صفحه در شبکه اجتماعی نیست، بلکه تولید و نشر محتوا و مطالبی است که برای کاربران شما کاربردی و جذاب باشد. یعنی محتوا برای مشتریان شما یا افرادی که از طریق موتورهای جستجو به سایت شما وارد شده‌اند، کاربردی باشد. در نظر داشته باشید که هرچقدر مطالب و محتوا و ارتباطات شما با کاربرانتان کاربردی‌تر باشد، بازدید سایت شما بیشتر خواهد بود.


ایجاد شعار و پیام‌های یکتا: شعار یا پیام، عبارتی است که کاربران و مشتریان شما، به محض مشاهده یا شنیدن آن، فوراً یاد شرکت و سازمان شما خواهند افتاد. در نظر داشته باشید که تعداد زیاد شعار، پیام، الگوی نوشتاری و رنگ موجب سردرگمی کاربران شما شده و حتی موجب بی‌اطمینانی آنها می‌شود.
لذا باید تلاش کنید که پیام ارسالی شما به کاربرانتان، پیامی منسجم و واحد باشد تا تصویری استوار و به یاد ماندنی از شرکت و سازمانتان در ذهن کاربران نقش ببندد و با دیدن هر رنگ، لوگو، شعار و تصاویر شخصیت‌سازی شده برندتان، فورا به یاد شما بیفتند.


رفع نیاز مشتریان: با یادگیری اصول بازاریابی، شیوه‌های تبلیغات و بازاریابی را به سادگی می‌توانید یاد بگیرید، اما در نظر داشته باشید که رهبری افکار، چیزی فراتر از بازاریابی است. رهبری فکر مشتریان، مستلزم صرف تلاش و زمان است، اما بازدهی بالاتری نسبت به انجام شیوه‌های بازاریابی دارد. در صورتیکه شیوه مدیریت افکار را فرابگیرید، بجای تبلیغات و انجام شیوه‌های سنتی می‌توانید مشتریان و نیازهای آنها را مدیریت نمائید که منجر به نفوذ بیشتر روی آنها خواهد بود.
اما چطور می‌توان رهبری افکار را انجام داد؟ پاسخ به این سوال شاید در ابتدا دشوار به نظر برسد، باید توجه کرد که هیچ کس رهبر به دنیا نمی‌آید و این مهارت، جزو مهارت‌های اکتسابی افراد است که در طی زمان تقویت می‌گردد. رهبران، وظایفی نظیر ارائه محتوا، بررسی مسائل و گرایشات از ابعاد مختلف را دارند، قابلیت حل مساله دارند و می‌توانند گرایشات مختلف مشتریان را از زوایای مختلف بررسی کنند. مهم‌ترین قابلیتی که هر مدیر باید داشته باشد، توانایی پیش‌بینی گرایش‌های مختلف می‌باشد.

 

نبایــــــــــــدها

 

تظاهر کردن به آنچه که نیست: یکی از بدترین اتفاق‌هایی که برای یک برند ممکن است رخ دهد، تظار به آنچه که نیست، می‌باشد. وقتی مشتریان شما احساس کنند که طی معامله‌ای که با شرکت و سازمان شما کرده‌اند، مغبون شده‌اند، نه تنها امکان بازگشت مجدد آنها را از خود گرفته‌اید، بلکه مهم‌ترین بخش هر ارتباط و ارائه سرویس به مشتریان، یعنی معرفی چهره به چهره را نیز از دست داده‌اید.
بهتر است که فرهنگ سازمانی خود را تدوین نموده و سازمان خود را هر آنطور که هست، معرفی نمائید. مشتریان بصورت ناخودآگاه، باخوردی از محیط و فضای حاکم بر سازمان شما دریافت می‌کنند. وقتی که احساس درونی آنها با احساسی که شما برایشان خلق می‌کنید هم‌سو باشد، آنها برند شما را برندی قابل اعتماد خواهند دانست. از اینجا به بعد، مشتریان شما، خودبخود به نوعی عضو بازاریابان شما هستند.


شبکه های اجتماعی: با توجه به رشد و توسعه زیرساخت‌های ارتباطی مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی و تلفن‌های همراه، این بستر، بسیار پراهمیت‌تر از دوره‌های قبل شده است. توجه کنید که صرفاً ایجاد شبکه‌های اجتماعی، تسریع‌کننده ارتباطات نیست، بلکه پشتیبانی و حمایت از آنها، بسیار مهم‌تر از داشتن آنها است. در واقع شرکت و سازمانی که شبکه اجتماعی ندارد، ممکن است بسیار جلوتر از شرکت و سازمانی باشد که شبکه اجتماعی‌اش بصورت نامناسبی مدیریت می‌شود.


ایجاد یک پروفایل آنلاین تنها به معنی داشتن یک صفحه فیسبوک و توئیتر نیست، بلکه شما باید در شبکه‌های اجتماعی با مشتریان‌تان به گفتگو پرداخته، نظرسنجی انجام دهید و از همه مهم‌تر به مشکلات و سوالات آنها، پاسخ دهید. به این روش شما به مشتریان این حس را می‌دهید که به نظرات آنها اهمیت می‌دهید و آنها در برندینگ شما سهم مهمی را دارند.


عدم توجه به دنیای واقعی: یکی از نقاطی که بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌ها در آن نقطه ضعف دارند، غرق شدن در دنیای مجازی است، آنقدر در دنیای مجازی به فعالیت می‌پردازند که از حضور در دنیای واقعی عقب می‌مانند. همکاری با سازمان‌های محلی، اتاق‌های بازرگانی و موسسات خیریه از نقاط عطف هر ارتباطی می‌توانند باشند. فراموش نکنید که برقراری ارتباط چهره به چهره و عاطفی در دنیای واقعی بسیار موثرتر از دنیای مجازی است. برند خود را در دنیای واقعی معرفی کنید، هر کدام از بینندگان و مخاطبان شما، می‌توانند بازاریابان حرفه‌ای برای شما باشند. بهترین تبلیغ، مشتریان راضی از کالا و خدمات شما هستند.

 

کپی کردن: کپی کردن از سایر طرح‌ها و کارهایی که پیش‌تر انجام شده، هرچند موفق هم که بوده‌اند، باز از نظر مشتریان مضمون است، چرا که شما را بعنوان رهبر بازار در نظر نخواهند گرفت. علاوه بر این، کپی کاری موجب ایجاد حس رقابت ناسالم بین شما و همکارانتان خواهد بود. بهترین شیوه، توجه به مشتریان و نیازهای آنها است.
بنابراین، در قدم نخست بهتر آن است که در تیم تحقیق و توسعه خود حرکت ایجاد کنید تا نیازهای بازار را شناسایی کرده و پتانسیل‌های بالقوه و بالفعل بازار را شناسایی کرده تا با تکنیک‌های مختلف، محصول و خدمات متفاوت عرضه کنید. همواره این نکته را مد نظر داشته باشید که نقطه تمایز و قوت شما، چیزی است که تصویر متفاوتی از شما نسبت به سایر رقبا خواهد ساخت.

 




Scroll to Top